Copperplate

ساخت وبلاگ

نگاه کن که غم درون دیده امچگونه قطره قطره آب می شودچگونهسایه سیاه سرکشماسیر دست آفتاب می شودنگاه کنتمام هستیم خراب می شودشراره ای مرا به کام می کشدمرا به اوج می بردمرا به دام میکشدنگاه کنتمام آسمان منپر از شهاب می شودتو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطر ها و نورهانشانده ای مراکنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورهامرا ببر امید دلنواز منببر شهر شعر ها و شورهابه راه پر ستاره ه می کشانی امفراتر از ستاره می نشانی امنگاه کنمن از ستاره سوختملبالب از ستارگان تب شدمچو ماهیان سرخ رنگ ساده دلستاره چین برکه های شب شدمچه دور بود پیش از این زمین مابه این کبود غرفه های آسمانکنون به گوش من دوباره می رسدصدای توصدای بال برفی فرشتگاننگاه کن که من کجا رسیده امبه کهکشان به بیکران به جاودانکنون که آمدیم تا به اوجهامرا بشوی با شراب موجهامرا بپیچ در حریر بوسه اتمرا بخواه در شبان دیر پامرا دگر رها مکنمرا از این ستاره ها جدا مکننگاه کن که موم شب براه ماچگونه قطره قطره آب میشودصراحی سیاه دیدگان منبه لالای گرم تولبالب از شراب خواب می شودبه روی گاهواره های شعر مننگاه کنتو میدمی و آفتاب می شود Copperplate...ادامه مطلب
ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 7 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 17:05

خدا را در فراخی خوان 

و در عیش و تن آسانی 

نه چون کارت به جان آید

خدا از جان و دل خوانی Copperplate...

ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 8 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 17:05

نگاه کن که غم درون دیده امچگونه قطره قطره آب می شودچگونهسایه سیاه سرکشماسیر دست آفتاب می شودنگاه کنتمام هستیم خراب می شودشراره ای مرا به کام می کشدمرا به اوج می بردمرا به دام میکشدنگاه کنتمام آسمان منپر از شهاب می شودتو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطر ها و نورهانشانده ای مراکنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورهامرا ببر امید دلنواز منببر شهر شعر ها و شورهابه راه پر ستاره ه می کشانی امفراتر از ستاره می نشانی امنگاه کنمن از ستاره سوختملبالب از ستارگان تب شدمچو ماهیان سرخ رنگ ساده دلستاره چین برکه های شب شدمچه دور بود پیش از این زمین مابه این کبود غرفه های آسمانکنون به گوش من دوباره می رسدصدای توصدای بال برفی فرشتگاننگاه کن که من کجا رسیده امبه کهکشان به بیکران به جاودانکنون که آمدیم تا به اوجهامرا بشوی با شراب موجهامرا بپیچ در حریر بوسه اتمرا بخواه در شبان دیر پامرا دگر رها مکنمرا از این ستاره ها جدا مکننگاه کن که موم شب براه ماچگونه قطره قطره آب میشودصراحی سیاه دیدگان منبه لالای گرم تولبالب از شراب خواب می شودبه روی گاهواره های شعر مننگاه کنتو میدمی و آفتاب می شود Copperplate...ادامه مطلب
ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 4:30

خدا را در فراخی خوان 

و در عیش و تن آسانی 

نه چون کارت به جان آید

خدا از جان و دل خوانی Copperplate...

ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 4:30

نگاه کن که غم درون دیده امچگونه قطره قطره آب می شودچگونهسایه سیاه سرکشماسیر دست آفتاب می شودنگاه کنتمام هستیم خراب می شودشراره ای مرا به کام می کشدمرا به اوج می بردمرا به دام میکشدنگاه کنتمام آسمان منپر از شهاب می شودتو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطر ها و نورهانشانده ای مراکنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورهامرا ببر امید دلنواز منببر شهر شعر ها و شورهابه راه پر ستاره ه می کشانی امفراتر از ستاره می نشانی امنگاه کنمن از ستاره سوختملبالب از ستارگان تب شدمچو ماهیان سرخ رنگ ساده دلستاره چین برکه های شب شدمچه دور بود پیش از این زمین مابه این کبود غرفه های آسمانکنون به گوش من دوباره می رسدصدای توصدای بال برفی فرشتگاننگاه کن که من کجا رسیده امبه کهکشان به بیکران به جاودانکنون که آمدیم تا به اوجهامرا بشوی با شراب موجهامرا بپیچ در حریر بوسه اتمرا بخواه در شبان دیر پامرا دگر رها مکنمرا از این ستاره ها جدا مکننگاه کن که موم شب براه ماچگونه قطره قطره آب میشودصراحی سیاه دیدگان منبه لالای گرم تولبالب از شراب خواب می شودبه روی گاهواره های شعر مننگاه کنتو میدمی و آفتاب می شود Copperplate...ادامه مطلب
ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 12 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 14:09

خدا را در فراخی خوان 

و در عیش و تن آسانی 

نه چون کارت به جان آید

خدا از جان و دل خوانی Copperplate...

ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 14:09

نگاه کن که غم درون دیده امچگونه قطره قطره آب می شودچگونهسایه سیاه سرکشماسیر دست آفتاب می شودنگاه کنتمام هستیم خراب می شودشراره ای مرا به کام می کشدمرا به اوج می بردمرا به دام میکشدنگاه کنتمام آسمان منپر از شهاب می شودتو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطر ها و نورهانشانده ای مراکنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورهامرا ببر امید دلنواز منببر شهر شعر ها و شورهابه راه پر ستاره ه می کشانی امفراتر از ستاره می نشانی امنگاه کنمن از ستاره سوختملبالب از ستارگان تب شدمچو ماهیان سرخ رنگ ساده دلستاره چین برکه های شب شدمچه دور بود پیش از این زمین مابه این کبود غرفه های آسمانکنون به گوش من دوباره می رسدصدای توصدای بال برفی فرشتگاننگاه کن که من کجا رسیده امبه کهکشان به بیکران به جاودانکنون که آمدیم تا به اوجهامرا بشوی با شراب موجهامرا بپیچ در حریر بوسه اتمرا بخواه در شبان دیر پامرا دگر رها مکنمرا از این ستاره ها جدا مکننگاه کن که موم شب براه ماچگونه قطره قطره آب میشودصراحی سیاه دیدگان منبه لالای گرم تولبالب از شراب خواب می شودبه روی گاهواره های شعر مننگاه کنتو میدمی و آفتاب می شود Copperplate...ادامه مطلب
ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 23 تاريخ : جمعه 3 آذر 1402 ساعت: 16:04

خدا را در فراخی خوان 

و در عیش و تن آسانی 

نه چون کارت به جان آید

خدا از جان و دل خوانی Copperplate...

ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 20 تاريخ : جمعه 3 آذر 1402 ساعت: 16:04

نگاه کن که غم درون دیده امچگونه قطره قطره آب می شودچگونهسایه سیاه سرکشماسیر دست آفتاب می شودنگاه کنتمام هستیم خراب می شودشراره ای مرا به کام می کشدمرا به اوج می بردمرا به دام میکشدنگاه کنتمام آسمان منپر از شهاب می شودتو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطر ها و نورهانشانده ای مراکنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورهامرا ببر امید دلنواز منببر شهر شعر ها و شورهابه راه پر ستاره ه می کشانی امفراتر از ستاره می نشانی امنگاه کنمن از ستاره سوختملبالب از ستارگان تب شدمچو ماهیان سرخ رنگ ساده دلستاره چین برکه های شب شدمچه دور بود پیش از این زمین مابه این کبود غرفه های آسمانکنون به گوش من دوباره می رسدصدای توصدای بال برفی فرشتگاننگاه کن که من کجا رسیده امبه کهکشان به بیکران به جاودانکنون که آمدیم تا به اوجهامرا بشوی با شراب موجهامرا بپیچ در حریر بوسه اتمرا بخواه در شبان دیر پامرا دگر رها مکنمرا از این ستاره ها جدا مکننگاه کن که موم شب براه ماچگونه قطره قطره آب میشودصراحی سیاه دیدگان منبه لالای گرم تولبالب از شراب خواب می شودبه روی گاهواره های شعر مننگاه کنتو میدمی و آفتاب می شود Copperplate...ادامه مطلب
ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 10:52

خدا را در فراخی خوان 

و در عیش و تن آسانی 

نه چون کارت به جان آید

خدا از جان و دل خوانی Copperplate...

ما را در سایت Copperplate دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemcradle1 بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 10:52